مطالعات تطبیقی: استفاده از مقایسه در علم
تاریخ انتشار: ۲۹ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۱۴۵۰۶۴
گروه پژوهش و دانش خبرگزاری علم و فناوری آنا، سیدمهدی میرزاپور رضایی؛ روشهای تحقیق به ابزارهای یک جعبهابزار شبیه هستند. همانطور که برای چرخاندن هر پیچ به پیچگوشتی خاصی نیاز دارید، برای پاسخ به سؤالات گوناگون نیز به روشهای تحقیق متفاوتی نیاز دارید.
اهمیت این روشها در این است که میتوانیم به سؤالات به روشی علمی و قابل اعتماد پاسخ دهیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با این حال با استفاده از روشهای تحقیق میتوانید یک مطالعه طراحی کنید، دادهها را جمعآوری کنید، نتایج را تجزیهوتحلیل کنید و درنهایت به یک پاسخ محکم (که فقط بر اساس حدس و گمان نیست) برسید. دانشمندان و محققان با پیروی از این روشها میتوانند از صحت یافتههای خود اطمینان بیشتری پیدا کنند، مسئلهای که برای درک از دنیای اطرافمان بسیار مهم است.
مطالعات تطبیقی چیست؟
در قلمرو وسیع علم، روشی جذاب به نام «مطالعات تطبیقی» وجود دارد. تصور کنید در حال تلاش برای کشف اسرار جهان هستی، تشریح عادات حیوانات، یا درک تنوع فرهنگها هستید. مطالعات تطبیقی بهعنوان لنزی قابل اعتماد عمل میکند و به شما این امکان را میدهد که به دقت چیزهای مختلف را با هم مقایسه کنید تا بینشهایی به دست آورید و نتیجهگیریهای معنادار داشته باشید. به طور خلاصه مطالعات تطبیقی به بررسی شباهتها و تفاوتهای بین دو یا چند موضوع گفته میشود. این روش مانند این است که جنبههای مختلف سوژههایمان را بررسی کنیم تا ویژگیها و روابط منحصر به فرد آنها را درک کنیم.
تصور کنید میخواهید نحوه پرواز گونههای مختلف پرندگان را بررسی کنید. اگر قصد دارید برای این تحقیق از یک مطالعه تطبیقی استفاده کنید، آنگاه شما باید ساختار بالها، الگوهای پرواز و زیستگاه گونههای مختلف پرندگان را مشاهده و سپس با هم مقایسه کنید. به این ترتیب الگوها شناسایی خواهد شد، سازگاریها را درک خواهید کرد و رازهایی را که هنگام بررسی صرفاً یک نوع پرنده آشکار نیست، کشف خواهید کرد.
چرا مطالعات تطبیقی مهم است؟
مطالعات تطبیقی دیدگاهی کلنگر از دنیای اطراف ارائه میدهد. این مطالعات به دانشمندان کمک میکند تا روابط تکاملی را شناسایی کنند، سازگاریها را درک کنند و اصول اساسی حاکم بر طبیعت را آشکار سازند. مطالعات تطبیقی که به عنوان تحقیق تطبیقی یا تحلیل مقایسهای نیز شناخته میشود، به دلایل متعدد در زمینههای مختلف مطالعاتی حیاتی است.
مطالعات تطبیقی کمک میکند تا با بررسی شباهتها و تفاوتها در فرهنگها یا سیستمهای مختلف، دیدگاه جامعتری نسبت به امور به دست آوریم. با مقایسه پارامترهای مختلف میتوانیم پیچیدگیهای دنیای خود و نحوه تعامل عوامل مختلف را بهتر درک کنیم. از طریق مقایسه میتوان به تفاوتها و شباهتهای بین پدیدههای مختلف پی برد؛ چه صحبت از مقایسه کشورها، فرهنگها باشد، چه زبانها و دورههای تاریخی مختلف. مطالعات تطبیقی به ما این امکان را میدهد که چگونگی و چرایی تفاوتها را تحلیل کنیم.
به لطف این روش تحقیق میتوانیم پیوندها را ترسیم کنیم و الگوهایی را ببینیم که ممکن است هنگام تمرکز بر یک مورد خاص به تنهایی مشهود نباشند. این امر به دستیابی به درک جامعتری از موضوع تحت بررسی کمک میکند. دانشمندان همچنین با مقایسه چندین حوزه مختلف میتوانند روندها، جابجاییها یا ناهنجاریهایی را که ممکن است در مطالعات مجزا آشکار نباشند شناسایی کنند. این کار میتواند بینشهای ارزشمندی را در مورد مکانیسمهای اساسی که پدیدههای خاص را هدایت میکنند، ارائه دهد. در عین حال این روش تحقیق امکان درک فرهنگها، سنتها و ایدئولوژیهای مختلف را فراهم کرده و تبادل فرهنگی را تسهیل میکند. این امر میتواند احترام متقابل را بین نژادهای مختلف میسر سازد.
مطالعات تطبیقی و ریشه در علم
یکی از مشکلات هوش مصنوعی در عصر حاضر تبعیض در پراکندگی دادههاست. مطالعات تطبیقی به کاهش سؤگیریهایی که ممکن است از مطالعه یک پدیده خاص به صورت مجزا ایجاد شود، کمک میکند. محققان با مقایسه موارد متعدد میتوانند اشتراکات و انحرافات (دادهها) را شناسایی کنند. به این ترتیب میتوان تصورات از پیش تعیینشده را به چالش کشید و دامنه تحلیلها را گسترش داد.
مطالعات تطبیقی همچنین نقش مهمی در ردیابی تاریخچه تکامل موجودات زنده ایفا کرده است. دانشمندان با مقایسه ساختارهای تشریحی، توالیهای DNA و رفتارهای گونههای مختلف میتوانند درخت حیات را بازسازی کنند و بفهمند که گونهها در طول زمان چگونه تکامل یافتهاند. دانشمندان هنگام مطالعه سیارات در منظومه شمسی، برای درک شباهتها و تفاوتهای بین سیارات بر مطالعات مقایسهای تکیه میکنند. محققان با مقایسه جو، ترکیبات و زمین شناسی سیارات مختلف میتوانند اسرار کیهان را کشف کنند.
مطالعات تطبیقی کمک میکند تا با تجزیهوتحلیل شباهتها و تفاوتها، درک عمیقتری از دنیای اطراف خود به دست آوریم. این روش علمی به ما امکان میدهد الگوها، روابط و بینشهای پنهانی را که ممکن است هنگام مطالعه موضوعات مجزا آشکار نباشد، کشف کنیم. دانشمندان با مقایسه موضوعات مختلف میتوانند اکتشافات مهمی داشته باشند، فرآیندهای تکاملی را درک کنند و تنوع حیات روی زمین را حفظ کنند.
در نتیجه، مطالعات تطبیقی به عنوان یک ابزار قدرتمند در جعبه ابزار هر دانشمند کنجکاو عمل میکند. بنابراین، دفعه بعد که به ستارگان خیره میشوید، طبیعت را در عمل مشاهده میکنید یا در مورد پیچیدگیهای جامعه بشری فکر میکنید، جادوی مقایسه را به یاد بیاورید که زیربنای تلاش ما برای دانش و درک است.
نمونهای از مطالعه تطبیقی
در مطالعات تطبیقی میتوان متون را برای کشف شباهتها و تفاوتهای بین آنها تجزیهوتحلیل کرد. فرض کنید میخواهیم دو داستان کوتاه معروف «لاتاری» از شرلی جکسون و «خطرناکترین بازی» از ریچارد کانل را با هم مقایسه کنیم. این داستانها به رغم اینکه در زمانها و زمینههای مختلف نوشته شدهاند، مضامین و تکنیکهای ادبی مشترکی دارند که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت.
تجزیهوتحلیل
رخدادهای داستان «لاتاری» در یک روستای کوچک میگذرد که در آن روستاییان برای یک قرعهکشی سالانه جمع میشوند. در مقابل، «خطرناکترین بازی» در جزیرهای دور افتاده اتفاق میافتد که در آن شکارچی در یک فرایند عجیب شکار میشود. هر دو داستان از پسزمینه خود برای ایجاد حس تعلیق استفاده میکنند و جنبههای تاریک طبیعت انسان را برجسته میکنند.
مقایسه شخصیتها
در «لاتاری»، شخصیتها تا زمانی که در انتها ماجرا آشکار میشود، عادی و معمولی به نظر میرسند. از سوی دیگر «خطرناکترین بازی» شخصیتهای پویایی مانند رینسفورد، یک شکارچی ماهر، و ژنرال زاروف، یک دشمن حیلهگر را به نمایش میگذارد. زاروف نفر دیگر یعنی رینسفورد را به شکار مرگباری دعوت میکند. با وجود تفاوتهای دو داستان هر دو اثر از رشد شخصیت برای پیشبرد طرح و کشف معضلات اخلاقی استفاده میکنند.
کاوش محوریت داستان
هر دو داستان به موضوعات خشونت، سنت و بقا میپردازند. در «لاتاری»، مراسم آیینی قرعه کشی، ظلم و انطباق کور مردم شهر را برملا میکند. به طور مشابه، «خطرناکترین بازی» مفاهیم تمدن و وحشی گری را به چالش میکشد، زیرا شخصیتها در بازی مرگبار موش و گربه گام برمی دارند. با مقایسه این مضامین، میتوانیم بینش عمیقتری در مورد رفتار انسان و هنجارهای اجتماعی کشف کنیم.
تجزیهوتحلیل نمودار داستانی
«لاتاری» با آماده شدن مردم شهر برای مراسم سالانه به نقطه اوج تکان دهنده اش ختم میشود، جایی که اخلاقیات در تفکر گروهی و سنتهای آیینی زیر سوال میرود. در مقابل «خطرناکترین بازی» خوانندگان را در معرض خطر فوری قرار میدهد. رینسفورد خود را تحت تعقیب ژنرال زاروف میبیند. داستان دوم در نهایت به یک مسابقه هیجان انگیز میرسد که مفاهیم بقا و اخلاق را به چالش میکشد. با وجود ساختارهای روایی متفاوت، هر دو داستان از تعلیق و پیچشهای داستانی برای جذب مخاطب استفاده میکنند.
سنجش نمادگرایی
نمادگرایی در هر دو داستان نقش تعیینکنندهای دارد. در «لاتاری»، جعبه سیاه نماد سنت و نیروی سرکوبگر جامعه است، در حالی که سنگها نشاندهنده همدستی روستاییان در این مراسم خشونتآمیز است. به همین ترتیب، در «خطرناکترین بازی»، جزیره نماد انزوا و بقا است، در حالی که شکار خود به عنوان استعارهای از بازی خطرناک زندگی و مرگ است. از طریق تجزیهوتحلیل این نمادها میتوانیم لایههای پنهان معنا را در هر داستان کشف کنیم.
نتیجه گیری
در پایان از طریق مطالعه تطبیقی «لاتاری» و «خطرناکترین بازی» میتوان دید که چگونه دو داستان به ظاهر متفاوت، مضامین و تکنیکهای ادبی مشترکی دارند. ما با کاوش در محیط، شخصیتها، مضامین، طرح داستان و نمادگرایی به درک عمیقتری از ماهیت انسان، جامعه و پیچیدگیهای داستانی دست مییابیم. از طریق چنین تحلیلهایی میتوانیم غنا و عمق این آثار کلاسیک جاودانه را درک کنیم.
انتهای پیام/
منبع: آنا
کلیدواژه: روش تحقیق پژوهش مطالعات فناوری شباهت ها و تفاوت ها خطرناک ترین بازی مختلف می توانند مطالعات تطبیقی تجزیه وتحلیل دو داستان شخصیت ها فرهنگ ها گونه ها روش ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۱۴۵۰۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کشف نقوش صخرهای جدید در ورزقان
به گزارش خبرگزاری مهر، علی نریمانی رئیس اداره میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی ورزقان که دکتری باستانشناسی دارد، در گفتوگو با خبرنگار ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی آذربایجانشرقی اظهار کرد: شهرستان ورزقان واقع در منطقه شمالغرب ایران همواره بهعنوان یکی از مناطق مهم در مطالعات باستانشناسی ایران و جنوب قفقاز مطرح بوده است که پژوهشهای باستانشناسی انجام شده در این منطقه تاکنون آثار متنوعی از قبیل قلعه، گورستان، معماری صخرهای، مقابر دوران اسلامی را شناسایی و معرفی کرده است. در سال ۲۰۲۱ میلادی بررسی باستانشناختی که در محدوده معدن مس سونگون به انجام رسید و طی این بررسیها و مطالعات نقوش صخرهای نویافتهای شناسایی شدند. این هنر صخرهای روی تخته سنگهای ایجاد شده که نمونههای مشابه آن در سایر مناطق ایران و جمهوری آذربایجان قبل شناسایی شده است. اهمیت این سنگنگارهها در تکمیل اطلاعات مربوط به هنر صخرهای دوران پیش از اسلام ایران و جنوب قفقاز حائز اهمیت ویژهای است.
رئیس اداره میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی ورزقان ادامه داد: براساس نتایج به دست آمده این نقوش در حالتهای منفرد و دستهجمعی روی سنگهای سیاه از جنس آهنی بهروش کوبشی ایجاد شدهاند که بیشترین نقوش کشف شده در این سنگها متعلق به بز کوهی بوده که از این حیث قابل مقایسه با نمونههای زیادی از ایران و جمهوری آذربایجان است. نقوش نشانگر ماهیت کوچرو و شکارگر بودن طراحان این آثار است. دورههای زمانی شکلگیری این نقوش به دلیل نبود مطالعات آزمایشگاهی در ایران مشخص نیست و نمیتوان براساس مطالعات مقایسهای گاهنگاری خاصی برای آنها ارائه داد.
وی بیان کرد: این نقوش صخرهای در ارتفاع ۱۳۰۰ متری از سطح دریا قرار گرفته است. همچنین این منطقه محیطی مناسب برای فعالیتهای گلهداری بوده و از قدیمالایام شغل اصلی مردم منطقه گلهداری به خصوص پرورش بز و گوسفند بوده است. نقوش صخرهای قوشا داش برروی سنگهای سیاه رنگی از جنس آهن ایجاد گردیده که بر روی تراس شیب دار و مشرف به راه قدیمی موسوم به «ائلیولو» قرار دارد.
نریمانی با اشاره به عدم انجام مطالعات منسجم بر روی هنر نقوش صخرهای افزود: باتوجه به اینکه تاکنون در منطقه شمالغرب ایران شناسایی تعدادی نقوش صخرهای منجر به انجام مطالعات منسجمی در خصوص این هنر در ایران نشده است، مطالعات در خصوص این نقوش نیز مراحل اولیه خود را طی میکند. بنابراین نیاز است تا اطلاعات سایر محوطهها نیز برای بررسی دقیقتر این موضوع، شناسایی و جمعآوری شود. برای این منظور بررسی باستانشناختی در محدوده معدن مس سونگون انجام شد که نتایج آن منجر به شناسایی محوطه قوشا داش شد.
رئیس اداره میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی ورزقان و دکتری باستان شناسی در انتهای صحبتهای خود با اشاره به اهمیت انجام مطالعات در حوزه هنر نقوش صخرهای و شناخت تاریخ جامعهشناختی و انسانشناختی منطقه آذربایجان، گفت: این محوطه شامل نقوش بز، آهو و انسان است که بهصورت جداگانه یا در یک جمع به معرض نمایش درآمدهاند. این نقوش میتوان درآمدی بر شناخت برخی از مفاهیم انسانشناختی و جامعهشناختی مبتنی بر زندگی کوچروی و دامدار و شکارگر است، بهطوری که نقوش حیوان بز بیانگر اقتصاد متکی بر فعالیتهای دامداری و کوچروی بوده و نقش حیوان آهو نشان از وجود شکار در این جامعه دارد. برخی از پژوهشگران در ایران دوره زمانی ایجاد این نقوش بهخصوص نقش بز را به دوران پیشاز تاریخ ارتباط میدهند اما به دلیل نبود مطالعات آزمایشگاهی در ایران امکان تعیین قدمت این هنر صخرهای وجود ندارد و نمیتوان دوره زمانی خاصی برای این آثار در نظر گرفت. این نقوش در تکمیل اطلاعات مربوط به هنر صخرهای ایران و جنوب قفقاز بسیار حائز اهمیت هستند.
کد خبر 6091458